...ღღ بذار اشکاتو پاک کنم
...ღღ بذار اشکاتو پاک کنم

...ღღ بذار اشکاتو پاک کنم

کنارتم..

station mod...




نشسته بودم تو ایسگاه مترو ..

استگاه مترو که نه

من اسمشو میزارم station mod

اره خلاصه..

دونه دونه میومدن روی سن و با حرکات موزوون 

یه قرر یه فرررر  از روی سن رد میشدن

چایگاه تماشاچیارو نگو...

اووووووووووووف

خودت میدونی دییییییگه!!

.

 

نشسته بودم توحال خودم که یکی ازون مای کنای زیبارو با کفشای تق تقی اومد زرت نشست کنار من.

قشنگ بود، بوی خوب میداد

حتی میشه گفت دلنشین بود قیافش ازون معصوما بود

یکم نگام کرد

خودمونیما به کسی نگید، تودلم یه لحظه بخواطر قشنگیشو بوی عطرش جزبش شدم ولی اصلا به روم نیوردم... چون اصلا قصدی نداشتم


طرفای ساعت 1 بود داشت اذانو از تلوزیونی که اونجا اویزون بود پخش میکرد

تلفنش زنگ خورد:

الو سلام عشقم خوبی؟

نه تو راهم الان میخوام سوار مترو شم

اره جیگر هستم به مامی گفتم میرم خونه خاله!!!!

.

گوشیشو قط کرد ...

.

من که اصلا یجوری شدم ..نمیدونم!!!

.

چه ارزشی داره رنگ ابیه توچشماش؟

.

چه ارزشی داره اون بوی خوب ؟

.

دختری که حاظر میشه یه نامحرم لمسش کنه چقدر ارزش داره ؟؟

 لحظه ای که اون دختر حیاشو نابود میکنه رو تصور کن!!!

اصلا اون احساس داره؟

اون میتونه عاشق شه!

اون ارامش داره؟

 

حاظری قلبتو بدی به اون!!

 

بخدا قسم که چشمای ابی به تو ارزش نمیده....

عطر 212 به وجودت بوی خوش نمیده....

اگه دنبال ارزشی به قلبت چشمای اسمونی بده

و به وجودت عطر حیاوعفت بزن...

 

مراقب خودت باش رفیق...؛

چشماتو واکن...



چند وقت پیش یکی از دوستام داشت باهام دردو دل میکرد

میگفت خسته شده از این دنیا میگفت دلش میخواد بره پیش خدا در کل منظورش این بود که این دنیا بدرد نمیخوره...


وقتی به حرفاش فکرکردم دیدم اصلا درست نمیگه

خداکه فقط تواون دنیا نیست
 خدارو میشه تولبخند یه نوزاد دید ..یا تو گرمیه دستای دوست.. یا تو اغوش مهربون مادر یا تو بارونی که نم نم میباره..
قبلا گفته بودم ادم موجود فراموش کاریه الان بازم میگم

چرا از خودت نمیپرسی چرا وقتی که یه شلیل ابدارو گاز میزنی ابش جمع میشه زیر زبونت چشماتو میبندیو تمام وجودت پراز لذت میشه
یا وقتی صبح از خواب بیدار میشی تابری توحیاط وضو بگیری نسیمی که به صورتت میخوره تورو زنده میکنه
اصلا به من بگو ببینم واسه چی باید اسمون ابی باشه؟؟
این همه رنگ.. ا
صلاچرا گل خوشگله وبوی خوب میده؟؟

میتونست بوی جوراب بده

همین الان که لبخند رو لبات نشسته برو تو اینه خودتو نگاه کن ببین
چقدردل نشین شدی..
کی گرمارو به اغوش مادر داده...
کی اشکو به چشمای نازت داده...
چرا اسمون تیره پراز ستارهای یه که مثل الماس میدخشه
..

جون من ازین سوالا اسون نگذر
.
.

چشماتو فقط واسه یه لحظه ببند....
.یه نفس عمیق بکش
.
.
.
.
نفس های تو پر از وجود خداست،
به بودنش ایمان داشته باش به جون مادرم قسم خدا هست به خورشیدی که با اون شدت میتابه نگاه کن ...
بودن خدا تعجب اورتراز خورشیدی که هر روز میبینی نیست فقط خورشیدو چون زیاد دیدی واست عادی شده
 فردا که از خواب بیدار شدی صورت نشسته برو بیرونو خورشیدو نگاه کن
ولی نه مثل روزای قبل،
چجوری این انرژیه عزیمو نابودکننده جوری به ما میرسه که به ما حیات داده؟

تمام وجود از خداست و وجود یعنی این دنیا و اون دنیا و تمام دنیاها
و عالم به همراه ثانیه هاش پراز خداست و بزرگترین و زیباترین ولطیف ترین وشیرین ترین وخوشبوترین وبا ارزش ترین قسمت از خدا فقطو فقط تو قلب توی و اسمش عشقه....

دنبال خدا نگرد فقط چشماتو باز کن...  


تو بزرگترین قسمت از خدارو داری باید از شوق اشک بریزی....


قدرشو بدون...

یکی منتظرته...








ما ادما وقتی عاشق میشیم خودمونو پر از احساس میبینیم .حس میکنیم کسی به اندازه ی ما دوست داشتنو نمیفهمه و عاشق نیست

بعضی وقتاهم اونی که دوسش داری زیاد نمیخوادت،اونوقت یه حسی میاد سراغت ...

پراز حسرت میشی پراز درد میشی تودلت میگی کاش همینجوری که من دوسش دارم اونم منو دوست داشت

کاش...
اگه اونقدر که من دوسش دارم دوسم داشت جونمو واسش میدادم

یه لحظه ساکت...
هیییسسسسس
دوپ توپ
دوپ دوپ

توپ دوپ

.

.

.

.

.

.

اره این صدای قلبته
 همون که یک عمر برات میزنه بدونه این که یک لحظه استراحت کنه
اگه فقط یکم درک داشته باشی اینو میدونی که وقتی یه قلب تو بدن یک انسان میزنه میلیارد ها دلیل باهم همکاری میکنه تا تو صدای ساده ی تاپ تاپ شو بشنوی
تمام عمر؛ یه چیزی توسینت داره با صداش میگه..
 یکی هست که عاشقته، یکی هست که میخوادت، یکی هست که بیقرارته
یکی هست که دوست داره توهم دوسش داشته باشی

خیلی بی انصافیه اونکه کهکشان هارو افریده سرچشمه ی تمام هستیه ؛عشقو احساسو افریده وهمین قلبت رو،عاشق ما بنده های حقیرو بدقولو کم طاقته،
حتی بی معرفتیه مارو میبینه و بازم معرفت خرج میکنه،
خیلی بی انصافیه عاشقش نشیمو مثل وقتی که یکیو روزمین دوست داریم شبها زیر پتو از عشقش..
 اشک نریزیم،
 بیقرارش نشیم،

اون عشقشو تو عمل بهت ثابت کرده توهم توعمل بهش ثابت کن..

.


حالاکه میدونی یکی هست که بی اندازه عاشقته جونتو واسش بده..

.

تنهاش نزار بی معرفت...


فاصله هارو بردار..




دنیا خیلی بد شده..

بعضی وقتی حس میکنم تو یه جنگل خیسو سردو تاریک رو یه خشکی اندازه ی یه جای پا وایسادم در حالی که دروبرم همش باتلاقه...
ادما از هم فاصله گرفت. دیگه کسی بخواطر درد همسایش دل نمیسوزونه..
دیگه دوستیها بوی صمیمیت نمیده
 بابا..همه ی ما دوتا دست داریم دوتا پا ،دوتا چشم
از همه مهمتر یه قلب، قلبی که پاره ای از نور خدا توش هست
همه ی ما بعضی وقتی دلمون میگیره.. شایدم چند قطره اشک از رودلتنگی بریزیم.
همه ی ما وقتی تصور کنیم بابا یا مامانمون یه چیزیش بشه اشک تو چشامون جم میشه از خدا میخوایم از عمرمون کم کنه به اونابده
همه ی ما دوست داریم اونی که دوسش داریموبغل کنیم یا وقتی سرمونو میزاریم رو پای مامان زود خوابمون میبره  
هممون از چشامون اشک میاد..
این همه نقاط مشترک هست بینمون
پس چرا اینقدر دور...
چرا اینقدر بی رحم...
همه ی مااز خدایم خدا که انقدر مهربونه..  انقدر صمیمیه..
چرا ما روی زمین با 8 میلیارد هم نوع احساس تنهایی میکنیم......................
من میخوام این فاصله روبردارم از خودمم شرو میکنم
دلم خیلی خسته ست

همتونو دوس دارم پاکو بی منت..


بچه گیات یادت نره...






خدا وقتی مارو افرید، از روح خودش در جسم گلیمون دمید
روحی که قسمتی از خداست واز همه ی صفات خدا توش هست
وقتی یه بچه متولد میشه روحی که خدا تو جسم اون قرارداده زیباست بخواطرهمینه که تمام بچه ها دلنشینو قشنگن ،

اما وقتی این روح زیباتو این جسم بی ارزش.. تو این دنیای کثیف.. یه مدت میمونه   ،الوده میشه

اون بچه ی پاک وقتی وارد زندگی میشه پاکیه قلبشو به هوس میفروشه.

روی لوح شفاف قلبش زنگار میشینه

جوری که دیگه نوری از اون لوح منعکس نمیشه

اهسته ..اهسته..

کم...کم...

اره..این همون بچه ی پاکو دلنشینو بی گناهه
که تومسیر زندگیش یادش رفته از کجا اومده،

فراموشکرده اصلیتش چیه

واقعا که انسان موجود فراموش کاریه
همه ی اینارو گفتم که بگم بچگیاتو یادت نره
رویایی که توبچگیات داشتیو بخواطربیارهمون رویای پاکی که وقتی دست تو دست مامانت میرفتی مسجد تصور میکردی...
نگاه کن دورو ورتو ...
.
.
.
ادما چقدرراحت پاکیه قلبشونو میفروشن
عزیز دلم مراقب خودت باش
...

عشق نمی میره...





هیچ وقت اون قسمتی که طاهر مردو یادم نمیره   
اون شب همه جمع بودیم جلوی تلوزیون منم طبق معمول ته پذیرایی لم داده بودم کنج دیواربا چشمایی که سرخ شده..
وقتی ستایش باچشماش که برق میزد میگفت طاهرم هنوز زنده هست، حس میکردم قلب ستایش تو سینه ی من میزنه نمیدونم چرا شاید بخواطر این که خیلی تنهاست خیلی که نه،خیلی خیلی تنهاست تنها وبیگناه با یه قلب پاکودلسوز .کاش ستایش میومد این چند خطومیخوند
طاهر مرد ولی ستایش هنوز چشاش برق میزد میدونی چرا؟
چون عشق هیچوقت نمیمیره..اشکای ستایش مثل بارونی میمونه که میباره پای گلهای سرخی که طاهر تو باغچه ی دل ستایش کاشته عشق هیچوقت نابود نمیشه...   چون اسم خداست،اشکای ستایش محبت خداست
درد هم زیباست چون وقتی دردت میگیره تکیه میکنی به عشق چشمات خیسه ،ولی برق میزنه...
طاهر میره زیرخاک یه سنگ مشکی هم میاد روش
لبخندش ،محبتش ،گرمای دستاش ،عشق توچشاش ،احساسش ایناهم میره زیره خاک؟
نه نمیره ؛احساس مال زیر خاک نیست مال اسمونه
یه روز میاد هممون میریم زیر خاک ولی احساسمون زنده هست
روزی که پره از حیات
روزی که چشمها برق میزنه...