این چند وقته یکم سرم شلوغ شدو یکم ازینجا فاصله گرفتم
ولی امشب... دلم باز ارامشو نفس های عمیقی لابه لای این کلمه هارو خواست
هوا سرد شده.. خودکارمو گرفتم جلو دهنمو دارم هااا میکنم تا جوهرش در بیاد انگار داره خشک میشه
دلم گرفته.. دلم تنگ شده واسه خودم
واسه همون ادمی که نگاه میکرد به اسمونو مثل دیونه ها حرف میزدو اشک میریخت
واسه همون قلبی که وقتی پشیمون برمیگشت پیشت جوری بود که با اولین صدا جوری اونو تو بغلت میگرفتی که همه چیزو فراموش میکرد
تو که تنهایی منو دیدی.. توکه سکوت بعد نفسهای عمیقمو شنیدی
منو رها نکن میون اینهمه راهه بیراهه.. تو التماس خیس چشمامو توی عمق شب دیدی
میدونم تو پیشم میمونی.. اخه فقط تویی که میمونی
..
نباید بذارم غبار این شهر کثیف رو قلبم بشینه.. نباید بذارم.. تنهایی رو با تو دوست دارم
میدونم تنهام نمیذاری.. بهم عشق خودتو بده
بدتش به اونی که بهت نزدیکه تا بیارتش بده به من
دستای سردمو بگیره تو دستای گرمشو اروم اروم منو غرق کنه تو اقویانوس اغوشش
میخوام تو چشمه ی زلال چشماش درخشش ستاره هارو ببینم
میخوام با دستای گرمش خواب بشمو خواب یه باغ پر از یاسو ببینم
و میون بازوهاش.. خیسیه بارون حس کنم.. اشکو
..
نمیدونم.. انگار اینجایی
وقتی چشمام خیسهو به اسمون نگاه میکنم ستاره ها میدرخشن
اغوشش اینجا نیست ولی بوی یاس میاد
..
شاید اون موقع که عشقو دادی به اونی که قراره بیاره بدتش به من تو راه گمش کرد
اخه.. تو یه این شهر شلوغ ادما خیلی حواس پرتن
بهم یاد بده تو سکوت شبهای تاریک ، تنها عاشق باشم
بهم اشک بده تا هر وقت به اسمونت نگاه میکنم ستاره ها بدرخشن
مثل امشب که بوی یاست پیچید تو قلب حقیرم
..
نذار ازت فاصله بگیرم.. دوست دارم
براتون یه ودیو خوشمل از عشخم اوردم.. همراه با ترجمه باز بگید رضا بده
تمام سعیمو کردم تا ودیوش کم حجم بشه سر همون کیفیتشو ترکوندم
ولی باز اگه براتون نیومد میتونید از موزیکش استفاده کنید با پلی کردن روی دکمه پلی در کنار اسم اهنگ
اگه نتونستید ازونم استفاده کنید میتونید یه دیوار پیدا کنید و سرتونو بکوبید بهش.. فقط دیوار همسایه نباشه هاا
تو مال منیداری با دوست دخترت با تلفن حرف میزنی
نگرانه من تو اتاقم اما او دامن های کوتاه می پوشه اگر میتونستی بفهمنی راه رفتن تو خیابونا و تو یه لبخند میزنی اون کفشای پاشنه دار می پوشه اگر میتونستی بفهمنی وای، زمانی رو یادم میاد که داشتی میومدی خونه من نمیتونی بفهمی که | You belong with meYou're on the phone I'm in the room But she wears short skirts If you could see that walk in the streets and you've got a smile she wears high heels if you could see that oh, I remember you driving to my house can't you see that |
پاییز اومده
داره کم کم هواسرد میشه
هنوز بارون نیومده
من دلم بارون میخواد
یه بارون که بار دل ابر خسته رو سبک کنه
منم بزنم بیرونو.. من باشمو خیسیه بارونو صدای خش خش برگای خسته
هوای سردو دوست دارم اخه.. تو هوای سرد بغل کردن اونایی که دوسشون داری خیییعیییلی میچسبه
نمیدونم.. باید ببینم اون لحظه کی تو دستو بالمه
چند وقت پیش تویه فیلم دیدم یه مرده زیر بارون سیگار برگ میکشید
من که تو فیلم دست یارو دیدم رفتم رو ابرا
فک کنم اونم خیییلی حال بده شاید این پاییز سیگاری شم سیگار برگ از کجا گیر بیارم حالا
اگه بارون نیاد چی؟؟
باید خودمم تلاش کنم چیکار کنم اخه؟
برم ببینم بارون مصنوعی چطوری میشه ایجاد کرد
فکرشو کن.. یه اسپری بدن بهت هر وقت دلت گرفت دوتا بزن رو به اسمون بعد بارون بیاد
شاید یکم تحقیقمو بیشتر کنم برفشم بسازم.. به درد روزای امتحان میخوره
چی میگم من.. کسی میدونه؟؟ نکنه خل شدم
ووووووویییییی بهتره برم تا بیشتر با عبعاد نهان شخصیتم اشنا نشدید
یچیزی تو دلمه
نمیدونم چیه فقط اومدم اینجا تا بنویسم ازش تا ارومم کنه
..
امشب داداشم اینا اومده بودن شام خونمون
طبق معمول شبهایی که داداشم میاد شامو منو داداشم درست کردیم
من خمیر میگیرمو داداشم مواد پیتزارو اماده میکنه
کارارو با هم انجام دادیم
همه کنار هم شادو خندون.. یه خونه گرم.. پر از صدای خنده
قرار شد من برم نوشابه بخرم
درو باز کردم
دیدم از چنتا خونه اونورتر صدای دعوا میاد
نمیدونم سر چی بود
ولی
من نمیدونم چم شد.. میدونی اخه بین ما و اونا فقط به دیواره با قطره 20 سانت
چند متر اونورترما شاید یه خانواده هست که چند وقته غذای درست نخوردن
میدونی عادت کردیم هر وقت دریخچالو باز میکنیم اون تورو پر ببینیم
ولی به خدا هستن خانواده هایی که پر از حسرتن ادمایی که مثل منو تو ادمن
..
نمیدونم... این بغضی که گلومو گرفته رو میفهمی یا نه
فقط کافیه تصور کنی پدرت یک ماه چیزی واسه خونه نخره
فقط کافیه بغضو اشکو تو صورت مادرت ببینی
..
خدایااا ببین فریاد اشکامو
قسمت میدم به همه زیبایت.. گرماو عشقو به خونه ی همه ی همنفسهام بده
با این که بینهایتیو بی نیاز.. باز بدیهای ما موجودات بی معرفتو میپوشونی
.
تو این شهر شلوغه پر از غربت هیچ تنهایی رو تنها نذار
انگار واژه هارو گم کردم
یا شاید خودمم گم شدم
دلم میخواست الان اون جای همیشگی میشستم
همونجا که با نفس های عمیق عطرتو میچشیدمو با خیسیه زیر پلک محبتتو حس میکرم
..
حسم بد نیست.. میدونی دلم تنگ شده
واسه اون روزایی که تورو بیشتر حس میکردم.. واسه اون روزایی که بیشتر نیازتو احساس میکردم
اون موقع ها.. یه موقع هایی بود که هر چند وقت منو تازه متولد میکردی
میومدیو با نورت همه گوشه های تاریکو روشن میکردی
دلم برات تنگ شده.. کجایی تا باز با بارون اشک هرچی غباره از رو دلم بشوری
..
یادت نرفته که
منو تو با هم پیمان بستیم تا اگه من بزرگ شدم از قلبم نری قرار بود نذاری غبار رو دلم بشینه
با قلب رئوف منه خسترو تو اغوشت بگیر.. منی که ازت دور میشمو با چشای خیس زخمیو زیلی زمین خورده برمیگردم
هنوزم تو همون رئوفیو من همون بد قول
دوست دارم
.
.
تولدت مبارک