...ღღ بذار اشکاتو پاک کنم
...ღღ بذار اشکاتو پاک کنم

...ღღ بذار اشکاتو پاک کنم

کنارتم..

بارون پاییز


امشب خیلی سرده..

گفتم بیام یکم بنویسم تا شاید خوابم ببره..        امروز برام یجور دیگه بود

شده بودم مثل اون پسر بچه شیطون هواس پرته تو فیلما..    که همش از پنچره کلاس بیرونو نگاه میکنه

بارون انقدر قشنگ بود که حد نداشت..    جوری شده بود که بچه ها تعجب کرده بودن از سکوتم

اخه  سر کلاس من اگه از استاد سوال نکنم سکوت وحشتناکی کلاسو فرااا میگیره

این روزا دوست دارم یه شعر درباره پاییز بگم.. 

یه شعر که توش پر از بارون باشه هو عطر خاک..        شایدم چند قطره اشک

میدونی الان به چی فکر میکنم..     به این که تو یه روز بارونی تو صحن امام رضا باشم

تصور کن..      درحالی که تنت از نسیم خیس بارون کمی میلرزه     دستتو بذاری رو قلبت

و   در حالی که گرمیه اشکاتو رو گونه هات حس میکنی حرفایی رو بهش بگی که فقط نقطه ها میتونن بگن چیه

...

میدونی..   حس میکنم زندگی مثل بارون میمونه

زندگی هم مثل بارون خیسو سرده..   ولی وقتی زیر بارون خیسو سرد صورتتو میگیری رو به اسمون

انگار اون شلاق سردو خیس میشه مثل قطره های نوری که وقتی رو گونت میشینهو با اشکات قاطی میشه..      معنی همه چیز برات عوض میشه

اشک قشنگ میشه..   دلتنگی قشنگ میشه..    تنهایی قشنگ میشه

..

و   تنها فاصله تا این همه زیبایی     فقط نگاه کردن به اسمونه

خدایاا..   نذار هیچ وقت بین منو اسمونت فاصله بیوفته

..

کمکم کن تو این تاریکی همیشه نور قطره های بارونتو ببینم


...

امشب خوب نیستم ..           جز اینجا چیزی بهم ارامش نمیده

باز منو این دفتر سپید

اومدم تا تنهاییمو با این واژه های تکراری شریک شم

فقط اینجا               منو..            تو..                وخدا


انگار سکوتو تاریکی این اتاق شده جایی واسه قایم شدن دردای من..

کلمه ها رو دباره کنار هم میچینم...      دباره چنتا واژه با خیسیه زیر پلک


نمیدونم اسمش چیه

اصلا نمیدونم این حس خوبه یا بده

فقط میتونم بگم که دوست دارم هر پنج دیقه نفس عمیق بکشم

.

شاید مثل پرنده ای که تو یه قفس اسیره ولی به قفسش عادت کرده

و یه لحظه به خودش میادو حس میکنه..       چقدر سخته نفس کشیدن تو این قفس

دلم میخواد پرواز کنم..      

با صورت خیسو پر از اشک       برسم به دم خونه ی خدا      با بالهای خسته

و اون درو باز کنه...        و اغوشش تمااااااااااام دردامو تبدیل کنه به عشق

امشب انگار این جا برام شده یه سلول انفرادی    

و من دل خسته نگاه میکنم به درو دیوار این زندان و بیشتر تو خودم فرو میرم..    

اصلا من اینجا چیکار میکنم..      میون این دیوار های بلند

کاش امشب بارون بیاد....         

میخوام زیر بارون صورتمو رو به اسمون بگیرم        حس میکنم قطره های سردش منو خواب میکنه

دیگه نمیتونم بنویسم   

خدایااااا       تنهام نذار میون این دیوار های بلند

بهم ازین قطره های پر نور بده تا راه تاریکمو روشن کنم

و خودت پر پروازم باش تا اغوشت

...

دوسش دارم..


تصمیم دارم واسه تقویت زبان بچه های وب بعضی وقتا این مدلی پست بذارم

این یکی از موزیکای مورد علاقمه..     یه حسی تو این اهنگ هست

براتون همراه با معنیش اینجا میذارم 

حتما معنیشو بخونید...                    برام نظرتونم بنویسید


Ooooooooouuhh


Can you feel me
می تونی منو احساس کنی



When I think about you
With every breath I take
وقتی که با هر نفسم بهت فکر می کنم

Every minute
در هر دقیقه...

No matter what I do
مهم نیست چی کار می کنم

My world is an empty place
دنیای من خالیه

Like I've been wonderin the desert
مثل اینکه هزاران روزتوی یک بیابون عجیب هستم

For a thousand days ( ohhuh )
Don't know if it's a mirage
نمی دونم که سرابه یا نه

But I always see your face, baby
اما همیشه چهرت رو می بینم عزیزم

I'm missing you so much
خیلی دلم واست تنگ میشه

Can't help it, I'm in love
نمی تونی کاری کنی... من عاشق شدم

A day without you is like a year without rain
یک روز بدون تو مثل یک سال بدون بارونه

I need you by my side
بهت نیاز دارم که کنارم باشی

Don't know how I'll survive
نمی دونم چطور می خوام زنده بمونم

A day without you is like a year without rain
یک روز بدون تو مثل یک سال بدون بارشه

Ohhohoh, Woooaaahh woaahh

The stars are burning
ستاره ها دارن می درخشن

I hear your voice in my mind ( it's in my mind )
صداتو تو ذهنم میشنوم

Can't you hear me calling
نمی تونی بشنوی که دارم فریاد میزنم!

My heart is yearning
قلبم پر از آرزو و امیده

Like the ocean that's running dry
مثل اقیانوسی که داره خشک میشه

Catch me I'm falling
منو بگیر دارم سقوط میکنم

It's like the ground is crumbling underneath my feet
انگار زمین داره زیر پام فرو میریزه و نابود میشه

Won't you save me
نمی خوای نجاتم بدی؟!

There's gonna be a monsoon
یک بادی ایجاد خواهد شد

When you get back to me
وقتی که بهم برمیگردی

Ohhhh baby
عزیزم...
I'm missing you so much
خیلی دلم واست تنگ میشه

Can't help it, I'm in love
نمی تونی کاری کنی... من عاشق شدم

A day without you is like a year without rain
یک روز بدون تو مثل یک سال بدون بارونه

I need you by my side
بهت نیاز دارم که کنارم باشی

Don't know how I'll survive
نمی دونم چطور می خوام زنده بمونم

A day without you is like a year without rain
یک روز بدون تو مثل یک سال بدون بارشه

Ohhohoh, Woooaaahh woaahh

So let this drought come to an end
بذار این خشکسالی به پایان برسه

And may this desert flower again
شاید این بیابون دوباره سرسبز بشه

And I need you here
من اینجا بهت نیاز دارم

I can't explain
نمی تونم حرفی بزنم و توضیح بدم

But a day without you
اما 1 روز بدون تو

Is like a year without rain
مثل یک سال بدون بارونه!



Ohhohoh

زیر باران شدید..

همچنان منتظرم

دم دروازه شهر

زیر باران شدید

تا که شاید برسد یار سفر کرده من

مثل ایام قدیم در کنارم بنشیند آرام

و نگاهش همه معنای حقیقت باشد

خیره بر صورت او ساعتی می نگرم

و اگر شرم مجالی بدهد بوسه ای نیز از او می گیرم

شکر بسیار که نگاهش مثل آن روز نخست،عاشق و مست ز الطاف خداست

و کلامش همه آهنگ حیات

سایه ابر سیاه نتواند که میان من و او پهن شود

بین ما هرچه که باشد نور است

روشناییست

و امیدیست به فردای دگر

که در آن هجران نیست

و میان من و او

انتظار....

واژه بی معناییست....

...



باران !!!!!!!
چقدر باید بباری تا دریا شوم ؟

چند هزار درخت باید درمن, بروید تا جنگل شوم ؟

روح سبز و ساحلی من, درمن نمیگنجد .

شبها ماسه ها را در آغوش میگیرم اما خوابم نمی گیرد .

کاش میدانستم چقدر خوب بودن, نیاز است تا پروانه شدن .

چقدر بخشش نیاز است تا تکه ای از خدا شوم ؟

آنقدر قالبم کوچک شده که از خداشدن هم ارضا نمیشوم .

نفسم میگیرد..

اینجاجای من نیست..

بالهایی برای پریدن میخواهم....

بارون خدا..


می توان در قاب خیس پنجره

      چک چک آواز باران را شنید


                                        می توان دلتنگی یک ابر را

                                               در بلور قطره ها بر شیشه دید


می توان لبریز شد از قطره ها

        مهربان و بی ریا و ساده بود


                                        می توان با واژه های تازه تر

                                                مثل ابری شعر باران را سرود


می توان در زیر باران گام زد

        لحظه های تازه ای آغاز کرد


                                         پاک شد در چشمه های آسمان

                                                زیر باران تا خدا پرواز کرد.