...ღღ بذار اشکاتو پاک کنم
...ღღ بذار اشکاتو پاک کنم

...ღღ بذار اشکاتو پاک کنم

کنارتم..

یا زهرا..


وقتی بهت فکر میکنم حس میکنم اومدی روز زمین تا تاریخ بهمون بگه که پست تر از انسان وجود نداره

انقدر تنها بودی که وقتی پدرت مرد کسی تحمل شنیدن صدای گریتو نداشت

روز رفتن خودت هم شبانه بود تا قبرتم  پنهون باشه تا جسم بی جونتو ازیت نکنن

.

هنوز درپاهای خستت تو کوچها ی تنگ غربت هست

تو این شهر شلوغ..      و این همه ادم

هنوز هم اینجا تورو بین درو دیوار قرار میدنو فشارت میدن       تا این میخ زنگ زده ی غربت بیشترو بیشتر  فرو بره

کی اینجا تورو میفهمه

داریم غرق میشیم تو خودمون ..      تو این جسم گلی 

همه دنبال زیبایی هستیم ولی انگار زیبایی هایی که پیدا کردیم مارو از تو دور کرده

مگه از تو زیبا ترم هست ؟؟

من میخوام بشناسمت       میخوام با عشق تو زیبا بشم

غربتتو به منم بده        میخوام برای تنهاییت اشک بریزم

دلم گرفته..

میخوام تورو با واژه های خیس صدا بزنم

تو این اتاق تاریک..     سکوت تنهایی..     میخوام بیای قلبم حقیرمو تو بغلت بگری

مثل یه مادر که بچشو اروم میکنه

تو این دنیای خسته کننده پناه میبرم به چادر پر از عطرت..     

میخوام با چشای خیس             میون حریر چادرت نفس بکشم 

تا بوی چادرت مشاممو پر کنه       پوی خاک چادرت..    بوی غربت..    بوی اشک 

تو یه مادر هستی..    همونی که وقتی زمین میخورم میاد منو تو بغلش میگیرهو لباسامو میتکونه

من که بچه ی خوبی نیستم     ولی میخوام تورو مادر صدا کنم

منو ببخش بخاطر لحظه هایی که رضایت تورو نادیده گرفتم     بخاطر لحظه هایی که با کارام دلتو شکوندم

.

قلب تنهامو نگاه کن..       بیا به قلبم نزدیک باش..    بیا با دستای مهربونو گرمت سرمو تو بغلت بگیر تا بغضم بشکنه

میخوام بهت نزدیک باشم

میخوام با دردات اشک بریزم...

از ادمای این دنیا خسته ام..       ادمایی که کنارشون غبار رو دلم میشنه

قلب حقیرمو برای خودت بردار..       بهم ارزش بده...

اینجا همه چیز نابود میشه..    جز خداو شعاع های نوری که ازون ساطع میشه

تو زیبا ترین شعاع نور خدایی..

و   مادر منی

میون این قلب های تاریک مراقب منو همنفسهام باش

.

دوست دارم


نفرین به جنگ..


امروز داشتم یه مستند میدیدم    یه مستند درباره ی سیاستو ازین جور چیزا

تو یه قسمتایی از مستنده چندتا تصویر از جنگ هم بود

تصویر دختری که همه ی خانوادش کشته شدن اون تنها رها شده

یا تصویر زنی که پسرش که مرده بودو بغل کرده

...

میخوام حسی که الان دارمو بنویسم      نمیدونم چجوری باید شرو کنم

اولین چیزی که میاد رو زبونم این سواله

چرا باهم اینکارو میکنیم؟؟

.

تالا به این فکر کردید..       تالا خودتو گذاشتی جای اون دختری که مادر پدرش جلوش جون دادن

یا اون خانواده ای که شب پر از ارامششمون با یه بمب تو کمتر از یک ثانیه نابود میشه

از خودم میپرسم تا کی قراره اینجوری باشه

شاید این حسی که الان دارمو درک نکنی

تو خونه نشستیم همه چی تو یخچال هستو همه چی ارومه.   ولی یه لحظه به این فکر کن که کشورت تو جنگ باشه..

به این فکر کن که هر وقت یکی از افراد خانواده میره بیرون شاید اخرین باری باشه که داری میبینیش

..

هممون یه روز تو این دنیا از یه مادر به دنیا اومدیم..  

اون روز یک انسان به دنیا میایم..     یه جسم که از روح مهربون خدا توش هست

این همون بچه ی سادهو مهربونه که تو گذر زمان به جایی رسیده که تو یه چشم بهم زدن هزاران بچه رو میکشه ..      هزاران نفرو به خون میکشه..

واقعا که انسان چقدر ساده فراموش میکنه

همه چی از همون لحظه شروع میشه که عشق تو قلب میمیره..

..

نگاه کن به اطرافت..     همه دوتا پا دارن دوتا دست..   

ولی چقدر ادما با هم فرق دارن

یه چیزی میخوام بگم که ازت میخوام دریچه های قلبتو باز کنیو عمق حرفمو بفهمی


روح پاک خدا اروم اروم جاشو به شیطان میده

بعد یهو به خودت میایو  میبینی یه دنیا با چند وقت پیشت فرق داری

امشب میخوام با تمام وجودم دعا کنم

دعا کنم که مارو جزو ادمای فراموش کار قرار نده

ازش میخوام که افتاب گرمو حیات بخشو مهربونشو با ظهور مهدی رو سرمون بتابونه

به امید اون روز افتابی..


مراقب عشقی که تو قلبت هست باش    همنفس من..


زیر بارون..


داره بارون میاد...

یه روز ازین جا میرم ..    میرو ی جای دور..    نمیدونم کجا

اون روز که رفتم       دوست دارم بدونید..


ارزوم این بود که اشکاتونو پاک کنم..

ارزوم این بود که بهتون از نور قلبم بدم..

ارزوم این بود که بفهمید   تنها نیستید

ارزوم این بود که کنارم به خدا نزدیک باشید 

ارزوم این بود که قلبتونو تو این دنیای کثیفو بی رحمو پر از دروغ..     تو بغلم بگیرم

ارزوم این بود که باهم تکیه کنیم به خدا


برام دعا کنید

دعا کنید بهم عشقشو بده..

دعا کنید تنهام نذاره

بهش بگید مراقبم باشه 


منم الان میرم زیر بارون براتون دعا میکنم    همنفسای من


تنهایی...


امشب تنهام ..

هیچکی خونه نیست    منمو یه یخچالو یه لبتاب.. 

دلم خیلی گرفته ..   

کاش یکی بود الان بغلم میکرد..      یکی که تنش بوی عطر یاس میده

یکی که همه چیزو از تو چشام میخونه.

یکی که بغض تو گلومو قبل از این که بشکنه حس کنه بعد منو محکم بغل کنه فشارم بده تا بغضم بشکنه 

یه حس خیلی قوی بهم میگه تنها نیستم ..

شاید خدا اینجاست

اخه هر وقت میاد پیشم اشکام یه جور دیگه میریزه

منو تنها نداریااا    میدونم تنهام نمیذاری 

تو التماس چشای خیسمو فهمیدی..

.

سکوت خونه رو برداشته..     دلم صدای بارونو میخواد

صدای بغض ابر که میشکنه

منم مثل دیونه ها برم بیرون ...

تو کوچه تنها       صورتمو بگیرم زیر قطره های سردش

چشامو ببندم              اشکام از گوشه ی پلکم بزنه بیرونو با بارون قاطی شه


خدایا تو این شب تاریک بهم نور خودت بده        چراغ راه تاریکم باش

میدونم یه روز یه یار از اسمون بهم میدی

.

همونی که پر پروازم میشه               تا خودت

همونی که باهاش ازین جسم بی ارزش جدا میشم

اینجا نیست ولی حس میکنم بغلم کرده 

دستاشو حلقه کرده دور تن خستم ..      منم اروم اروم داره خوابم میبره


شب بخیر همنفس من..



اشک درخشان..


ای خاک سرد و نمور ..   جسم عریان مرا در اغوش گرفته ای

درین اتاق تاریکو تنگ ..      درین سکوت تنهایی..

وفشار وحشتناک این خاک خیس..

خدایاااااااااا..                           تو اینجایی؟؟؟

من .   تنها.     زیر خروار ها خاک بی صدا فریاد میزنم

و بی حرکت به یکجا خیره شده ام

خدایااااااا..   این چه صداییست..  

صدای پاره پاره شدن جسم عریانم درون این گور تنگ هرکه تکه ای از قلبم را به دندان میکشد

و درد تمام قبرم را لبالب پر میکند..

خدایا اینجا چه غریبم..

چه بی صدا گریه میکنم

چه بی صدا بغض شبانه ام میشکند...

و هیچ کس نمیبیند..

درون گور تاریکم اشک میریزم

و گویی این اشکهای داغ میدرخشند و گور تاریکم روشن میشود

..

تمام این مدت کنار من بودی؟؟

خدیاااا     چرا نمیدانستم تو اشک های منی

پس این قطره های مهربانو گرم دست های تو بود که گونه ام را نوازش میکرد

خدایااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا...    از چشمانم نرو

مرا درین گور تاریکو وحشتناک تنها نگذار

میدانم روزی مرا ازین جا بیرون میکشی

و قلب پاره ام را در اغوش میکشی

ومن

خورشید را خواهم دید..

 

خدا فظی..


بچه ها من چند روزه دارم میرم مسافرت

حدود 5 روز

وبو به شما مسپارم...

مراقب خودتون باشید   دلم براتون میتنگه   


برام نظر بذارید بعد که اومدم جواب میدم