خانه های قدیمی را دوست دارم
چایی همیشه دم است
روی سماور
توی قوری
در خانه همیشه باز است
مهمانی ها دلیل و برهان نمی خواهد
غذاها ساده و خانگی است
بویش نیازی به هود ندارد
عطرش تا هفت خانه می رود
کسی نان خشکه ندارد
نان برکت سفره است
مهمان ناخوانده آب خورشت را زیاد می کند
دلخوری ها مشاوره نمی خواهد
دوستی ها حساب و کتاب ندارد
سلام ها اینقدر معنا ندارد
سلام گرگی وجود ندارد
...
عسک خونتون و گذاشتی که اشک تو چشای من جمع بشه؟
عسک؟
خونتون؟
خوفی؟
با کی کار داری؟
شما؟
هان؟
این خیلی قشنگ بود...
قربونت برم
در خونه قدیمی همه وجود من حالا بسته است در خونه قدیمی که همیشه باز بود خانه های قدیمی را دوست ندارم
قشنگ بود..
ممنون