...ღღ بذار اشکاتو پاک کنم
...ღღ بذار اشکاتو پاک کنم

...ღღ بذار اشکاتو پاک کنم

کنارتم..

شاید..


چند روز پیش ابجی کوچیکم مریض شده بود..

خیلی حالش بد بود

اون روز من دانشگاه بودم ساعت 6 بود که رسیدم خونه

دیدم نشسته کوشه ی اتاق حالش خوب نیست

نمیدونم تالا واست پیش اومده کسی که خیلی دوست داریو تواین وضعیت ببینی..    یه جوری میشه قلبت..

رفتم بغلش کردم سرشو که داغ بود بوسیدم ..

با اون حال خرابش لبخند نشست رو لباش

خیلی دوسش دارم..

                شبش که خوابید فرداش خوب شد

ولی الان من مریض شدم گلوم درد میکنه..

دلم میخواد فقط بخوابم حالم خرابه خیلی

.

دلم گرفته..        واسم دعا کنید...

نظرات 11 + ارسال نظر
سحر دوشنبه 23 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 00:43

عجب عکس قشنگیه.

چشات قشنگ میبینه..

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:09

دعا میکنم همیشه خودت و خانوادت با خوبی و خوشی در کنار هم زندگی کنید خوفه

شما هم همین طور ..
خوفه

حس سبز پنج‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:39 http://www.hesesabz.blogsky.com

سلام دوست من.درکت می کنم.خدایش بیامرزد.
اما دوست من زندگی جریان داره.سبز باشی.

سلام دوست من ..

نازپری چهارشنبه 11 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 18:20 http://30-morgh.blogsky.com

رضا جان از اومدنت خیلی خوشحال شدم
باز هم بیا پیش نازپری
دختر خوبیم
راستی لینکت کنم؟

باشه .. لینکم کن منم لینکت مینم

فریناز چهارشنبه 11 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 05:58 http://delhayebarany.blogsky.com

سلام
ممنون بابت توضیح

در این مواقع خیلی خوبه به خودمون بیایم و فراموش نکنیم که آآآآی ما هم یه رزوی یه جایی یه جوری برمیگردیم به خونه ی اصلی خودمون

حالت چطوره الان آقا رضا
خوبی؟بهتری؟

ممنون دوست مهربون من
بهترم..

حس سبز چهارشنبه 11 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 00:01 http://www.hesesabz.blogsky.com

سلام دوست من.
انقد ناامید نباش.یه روز خوب می یاد.دعا می کنم زودتر خوب بشی.

[ بدون نام ] چهارشنبه 11 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 00:00

سلام دوست من.
انقد ناامید نباش.یه روز خوب می یاد.دعا می کنم زودتر خوب بشی.

با اون نوشته هام قصد نارحت کردنتونو نداشتم
اخه بابای یکی از دوستام فوت شده جدیدا
ساعت 9 فهمیدن که تموم کرده.. یه ادم که 70 سال تا الان داشت تو این دنیا نفس میکشد ضرف مدته 6 ساعت شسته شدو رفت زیر خاک..
واقعا که این مسافر چه زود یادش میره رفتنیه..
اکه اینجوری نوشتم منظورم این بود
دوست مهربون من..

مداد رنگی سه‌شنبه 10 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 21:10 http://manui.blogsky.com/

چقدر ناامید

نه دوست من نا امید نیستم ..
گفتم که کلی میگم
این یه واقعیته که شاید چند لحظه بعد نباشیم

باران سه‌شنبه 10 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 18:21 http://www.lover1390.blogsky.com/

ازین حرفا میزنی من خیلی ناراحن میشم ها اشاالله خوب میشی

ببشخید ..
خودمونو لوسم نیتونیم بکنیم

هیرو سه‌شنبه 10 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 13:10

برایت آرزوی سلامتی می کنم واقعا از نوشته هایت خوشم می آید موفق باشی

ممنون

فریناز سه‌شنبه 10 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 05:46

چرا از این حرفا میزنی آقا داداشی؟

تاوقتی هستیم زندگی میکنیم و بایدم امیدداشته باشیم!

ایشالله حال خودتم خوب میشه...

به همون خنده های آجی کوچیکت که خوب شده فک کن زودی خوب میشی


واست همیشه دعا میکنیم

واسه پاک موندن و آرامش رضایی که الان اسم وبلاگشم خیلی زیبا تر شده

ممنونم دوست خوبم..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد