میخوام بنویسم
ولی.. کلمات ناتوانند
این چه دیاریست که تمام واژه ها در ان به عشق میرسند
کنار تو
ارامشی بالا تر از دلتنگی نیست
اشک ها پر از شوق اند
عطش سیراب میکند
درد عین درمان است
و خون جوهر تصویر عشق
چقدر زیبایی .. غرق درخون.. غرق در عشق
در خود تمام مرثیه ها را مرور کرد شاعر بساط سینه زدن را که جور کرد در بیت هاش مجلس ماتم به پا شده است وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت مثل همیشه رخصتی از محتشم گرفت شاعر شکست خورده طوفان واژه هاست دستی زغیب قافیه را کربلا گذاشت تن را جدا گذاشت و سر را جدا گذاشت دارد غروب فرشچیان گریه می کند بر روی خاک و خون بدنی را رها کشید حتی براش جای کفن بوریا کشید از بس که گریه کرد تمام لهوف را بالا گرفت کار و سپس آسمان گداخت "خورشید سر بریده غروبی نمی شناخت اوکهکشان روشن هفده ستاره بود پیشانی اش پر از عرق سرد و بعد از آن ... شاعر برید و تاب نیاورد و بعد از آن ... شاعر کنار دفترش افتاد از
نفس... | با اشک هاش دفتر خود را نمور کرد ذهنش ز روضه ها ی مجسم عبور کرد احساس کرد از همه عالم جدا شده است در اوج روضه خوب دلش را که غم گرفت وقتش رسیده بود به دستش قلم گرفت باز این چه شورش است که در جان واژه ها ست بی اختیار شد قلمش را رها گذاشت یک بیت بعد ، واژه ی لب تشنه را گذاشت حس کرد پا به پاش جهان گریه می کند با این زبان چگونه بگویم چه ها کشید او را چنان فنای خدا بی ریا کشید در خون کشید قافیه ها را ، حروف را اما در اوج روضه کم آورد و رنگ باخت این بند را جدای همه روی نیزه ساخت بر اوج نیزه گرم طلوعی دوباره بود" خون جای واژه بر لبش آورد و بعد از آن ... خود را میان معرکه حس کرد و بعد از آن ... در خلسه ای عمیق خودش بود و هیچکس |
تو این روزا دعا یادتون نره
...
میتونید پایین همین پست حرم امام حسینو به صورت انلاین از طریق دوربینی که تو حرم هست نگاه کنید البته تو ساعت های شب
اگه نتونستید ببینید برام کامنت بذارید تا بگم مشکل از کجاس
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمی
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله درهم است
دستم به قلم نمیره.. اومدم اینجا یکم سکوت کنم
سکوتی که اگه تو این ساعت شب تورو بکشونه اینجا.. چشاتو خیس میکنه
دلم گرفته.. ولی یه نوری تو قلبم هست
یه نور خیلی قشنگ.. بهم میگه هواتو دارم
..
من هنوز پای پیمانی که تو بچگی باهات بستم هستم
میدونم بعضی وقتا بد میشم.. ولی
هنوز همون بچه ای ام که وقتی ازت دور میشه ترس همه وجودشو میگیره هو گریون مثل گم شده ها دنبالت میگرده
..
دستامو رها نکن
..
به قلبم عشق بده
فعلا که حس نوشتن نی... از طرفتارام میخوام یکم صبر داشته باشنو بیقراری نکنن
به زودی سعی میکنم بنویسم... فعلا براتون یه اهنگ اوردم تا نگید رضا بده.. راستی.. جاداره همین جا از کامنتایی که به سمتم سرازیر میکنید
تشکور به عمل بیارم
We all get lonely days
ما همه مون روزای تنهایی داریم
Get stuck in a phase
(روزایی) که توی یه مرحله گیر کردیم
I can see the sun is shining bright right on through the haze
میتونم نور درخشان خورشید رو ببینم که از وسط یه مه رقیق میتابه
I complain to say
من با گله میگم
Is this really my life
"این زندگی واقعی منه؟"
Now that I'm over you, and I'm sober too
حالا که دیگه تو رو از سر گذروندم و آگاه شدم
I can finally feel alive
میتونم بالاخره احساس زنده بودن بکنم
But I won't give you my heart, cause it don't break twice
ولی من قلبمو بهت نمیدم چون دو بار نمیشکنه!
Just to let you know, let you know
فقط گفتم که بدونی
And if you play the part, and play it real nice
و اگه نقشتو بازی،و خوب بازیش کنی
Baby I'll let go, I'll let go
عزیزم (اونوقت) خودمو رها میکنم
I'm sure you'll tell me anything under the sun
مطمئنم که تو همه چیزو زیر نور خورشید بهم میگی
Like how you think I'm special and the only one
مثل خاص بودنم از نظر تو و اینکه من تنها کسی هستم (که میخوای)
Cause normally I'll probably just get up and run
چون من معمولا پا میشم و فرار میکنم
But you looking so damn good to me under the sun
ولی تو زیر نور خورشید به نظر من فوق العاده ای
Are we on the same page? Don't need to play
الان حرف همدیگه رو میفهمیم؟نیازی به بازی نیست
All these games just to get a little feel of sunshine on my face
همه این بازیا فقط یه کم از حس نور خورشید رو به صورتم میدن
And I got paid, today, is this really my life
و من امروز پاداش گرفتم،واقعا این زندگی واقعی منه؟
Now that I'm over you, and I'm sober too
حالا که دیگه تو رو از سر گذروندم و آگاه شدم
I can finally feel alive
میتونم بالاخره احساس زنده بودن بکنم
But I won't give you my heart, cause it don't break twice
ولی من قلبمو بهت نمیدم چون دو بار نمیشکنه!
Just to let you know, let you know
فقط گفتم که بدونی
And if you play the part, and play it real nice
و اگه نقشتو بازی،و خوب بازیش کنی
Baby I'll let go, I'll let go
عزیزم (اونوقت) خودمو رها میکنم
I'm sure you'll tell me anything under the sun
مطمئنم که تو همه چیزو زیر نور خورشید بهم میگی
Like how you think I'm special and the only one
مثل خاص بودنم از نظر تو و اینکه من تنها کسی هستم (که میخوای)
Cause normally I'll probably just get up and run
چون من معمولا پا میشم و فرار میکنم
But you looking so damn good to me under the sun
ولی تو زیر نور خورشید به نظر من فوق العاده ای
Well do you get, do you get what I need, na na na
خب فهمیدی؟فهمیدی که من چی میخوام؟
Could you show me something that I want to see, na na na
میتونی چیزی که میخوام ببینمو نشونم بدی؟
And maybe you can get underneath, na na na
و شاید بتونی به پایین برسی
If you watch the sun go down on me, na na na
Go down on me
I'm sure you'll tell me anything under the sun
مطمئنم که تو همه چیزو زیر نور خورشید بهم میگی
Like how you think I'm special and the only one
مثل خاص بودنم از نظر تو و اینکه من تنها کسی هستم (که میخوای)
Cause normally I'll probably just get up and run
چون من معمولا پا میشم و فرار میکنم
But you looking so damn good to me under the sun
ولی تو زیر نور خورشید به نظر من فوق العاده ای
این پست یه پسته خاصه
مثل امروز که یه روز خاص بود.. روزی که خورشید دوتا شدو نور همه ی هستی رو فرا گرفت
و پیامبر دست نزدیک ترین یار اسمونیشو بالا بردو اونو به عنوان جنشین انتخاب کرد
..
و این پست ازونجایی اهمیت پیدا میکنه که عده ای این روز بزرگو زیر پا گذاشن... روزی که حتی شنهای صحرا در صدقش شک ندارن
و اون عده همون ادمایی هستن که بعد ولایت حضرت علی به اون تبریک گفتن
و چقدر انسان میتونه جاهلو پیروی هوای نفس باشه
..
و اینجاست که وضیفه ای به گردن ماست.. ماهایی که با قلبمون لمس کردیم غربت تو کوچه های تاریکو
و مردی که تو اون کوچه ها ،کیسه ای خرما رو به دوش میکشید
و با دستای خسته ، اشکهای بچه های یتیمو پاک میکرد
و خودش اشکهاشو به عمق چاه میسپرد
..
تو این روز باید جشنی بگیریم که تمام دنیا بدونن که روزی ادمی روی این کره خاکی زندگی میکرد که وقتی چاه ابی میکندو به ابی میرسید.. در حالی که هنوز عرقش خشک نشده بود اونو وقف میکرد
باید همه دنیا بدونن که اون تو یه جامعه پر از گناهو بدی.. خوب بودو قلبش پر از عشق بود
و من میخوام به همه دنیا بگم.. که چیزی که تو قلب اون بود جاودانه هست
حتی بعد از 1380 سال..
خدایاااا.. بهمون قدرت بده تا میون این همه تاریکی قلبمونو پر از نورو عشقو خوبی کنیم.. مثل اون
عیدت مبارک همنفسم