دستم به قلم نمیره.. اومدم اینجا یکم سکوت کنم
سکوتی که اگه تو این ساعت شب تورو بکشونه اینجا.. چشاتو خیس میکنه
دلم گرفته.. ولی یه نوری تو قلبم هست
یه نور خیلی قشنگ.. بهم میگه هواتو دارم
..
من هنوز پای پیمانی که تو بچگی باهات بستم هستم
میدونم بعضی وقتا بد میشم.. ولی
هنوز همون بچه ای ام که وقتی ازت دور میشه ترس همه وجودشو میگیره هو گریون مثل گم شده ها دنبالت میگرده
..
دستامو رها نکن
..
به قلبم عشق بده
میگه... یا تو صداشو نمیشنوی یا تو صداشو نمیشنوی
سلام به دوست خوبم
باز هم مثل همیشه دل نوشته هاتون پر احساسو عالی هستن
این پست دو تا تکراریه....
موفق باشید
ممنون دریا خانوم..
اره دیدم... مثل این که بلوگ اسکای دیده این پست خیلی قشنگه دوبار منتشرش کرده..
توی قلبت یه نوری هست که هیچوقت خاموش نمیشه.....
خدا هیچوقت دستتو رها نمیکنه...خدا خیلی تورو دوست داره...
خوبه.. خوشحالم
امیدوارم اینجوری باشه