چراغ ها خاموشه...
من
تو این اتاق کوچیک و سکوت
چیزی دباره منو کشونده اینجا..
حسی که انگار این واژه هارو از لبه ی دیوار قلبم لبریز میکنه..
امشب حس یه کودکی بهونه گرفته رو دارم... حس اشنایی میادو در لبتابو باز میکنه هو با یه نفس عمیق شروع میکنه به لمس این دکمه ها
... دلم میخواد بنویسم ولی قبلش میرم تو اون فولدری که توش اهنگامو گلچین کردمو میزنم تو پخش تصادفی اهنگ تا سرنوشت برام اهنگاشو انتخاب کنه
..
دلم برات تنگ شده
میای امشب کنارم..? میای بغلم کنی.. اصلا حرف نزنیم.. فقط بذار بغلت کنمو اروم چشام بسته شه
تو دستاتو بزاری رو چشمام تا نور از لای انگشتات بشینه رو گونه هام..
..
دلم گرفته انگار..
اینجا که کسی نیستو من فقط میتونم واژه هارو به اغوش بکشم
دلم میخواد اینجابودی
ولی نه
یه چیزی شبیه لبخند الان نشته رو لبم
تو هستی.. اینجایی
تو اینجایی یو تو این نقطه چین ها خلاصه شدی
...
بسی زیبا و دلنشین بود
دیگر حرفی برای گفتن نمانده وقت رفتن است
اوهوم..باش برو
دیدید خبر خوش رو.......؟
گفتم شاید حدس بزنید!!!!!برای همین نگفتم
اره ولی چیزی نفهمیدم فک کنم
خوب خودت بگو دریا ..
میگم یادم رفته بود اسممو بذارم؟؟
اره
ولی من فهمیدم تویی ...
با هوشم دیگه سوتی هم زیاد میدم
___$$$$$$$$______$$$$$$$$$
_$$$$$$$$$$$$__$$$$$$$$$$$$$
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
___$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
______$$$$$$$$$$$$$$$$$
________$$$$$$$$$$$$$
___________$$$$$$$
_____________$$$
______________$
آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآپپپپپپپپپپپپپپممممم
بدو بیاااااااااااااااااا.....زووووووووووود
تننننننننننننددددد
سرییییییییییعععع
کمربند ایمنی یادت نره!!!!
………..|”"”"”"”"”"”"”"” ” “”"”"”"”|\|_
………..|……*اینم وسیله * بیا ….|||”|”"\___
………..|________________ _ |||_|___|)
………..!(@)’(@)”"”"**!(@ )(@)***!(@)
فقط لطف کن نظرتو بگو خوشال میشم اگه بد بود انتقاد کنی
اووووووومدم
واااااای کامیون دوست دارم
به وب انگلیسی تشریف نبردید؟
به جون خودم الان میام
به از جنس باران تشریف بیارید.........
تا خبر خوش رو ببینید......
اووووووووووووووومدم
میفهمم...

برای حس کردن یک دوست نیاز به دونستن کی بودن و کجا بودنش نیست...نیاز به درک بودنشه...
و سپاس از حضور پر مهرتون...
به quietseashore.blogsky.com
تشریف نمیبرید؟
اره..
حق با تویه دریا جان
الان میام عزیز
دلت گرفته بوده..؟



بین قلبامون که فاصله نیست..خودت گفتی...
میگم که...کی بود؟ کی بود؟ من نبودم؟!
اره نیست..

هیچ کی بابا
واسه خودم نوشتم
خوووووو میخواستی باشی..


چقدر زیبا نوشتید...
تک تک واژه هارو حس کردم...
وقتی حس میشم..
اونم از طرف تویی که هیچی ازم نمیدونی
باز به همون حس میرسم
این که بینمون فاصله ای نیست
من ازعمق وجود خود خدایم را صدا کردم.نمیدانم چه میخواهی ولی امروزبرای تو برای رفع غمهایت برای قلب باک و زیبایت برای ارزوهایت به درگاهش دعا کردم و میدانم خدا از ارزوهایت خبردارد.توهم امشب برای من دعایی کن.یقین دارم دعاهایت اثردارد..
سلام مهسا
مهربونیت بهم دل گرمی میده
حس خوبی دارم وقتی اینجا با هم اسمونو زکر میگیم
اوکی رضا جان مرسی که گفتی.الان که خوابم میاد فردا درستش میکنم.شبت خوش
باشه شب تو هم خوش
چه بااحساس.چه وبلاگ زیبای.رضا پیش منم بیا.راستی ببین وقتی وارد وبلاگم میشی موزیک میخونه.آخه تازه گذاشتمش.منتظرتم
ممنون نفس ..
الان میام بهت میگم که میخونه یا نه