امروز یکی از دوستامو دیدم ..
اصلا نشناختمش .دست GF شو گرفته بود فکر کنم داشتن میرفتن سینما
وقتی بامن رفیق بود اسمش وحید بود
خیلی دوسش داشتم
یادش بخیر ..
روزایی که باهم تو حسینیه شربت پخش میکردیم
قلبمون خالی بود ..
.
نمیدونم چرا خودشو باخت
یه روز یه دختره بهش گفت دوست دارم..
تو راه مدرسه..باهاش دوست شد. به من میگفت عشقش پاکه..
یه روز که باهاش قرار گذاشته بود دستاشو گرفت..
خیلی خوب میتونم حس اون لحظه رو تصورکنم حسی که بهت میگه عاشقی ..
ولی ...
اون عشق دستاشو عادت داد به دستای نامحرم ..
.
وحیدی که وقتی باهم تو حیأت زیارت عاشورا میخوندیم چشای خیسش پر عشق به خدا بود..
فکرمیکرد ارامش تو دستای دوست دخترشه..
گزشتو گزشتو گزشت..
.
ولی نه زیادم نگزشت
اون دختر رفتو وحید هنوز دنبال ارامش میگرده ..
تو دستای نامحرم...
ایینه عشق؟؟
ای کاش پسرها هم بی وفانبودن

که عشقشونورهاکنه
بدبره با یکی دیگه
به نظر من اصلا عشق وجود نداره
چرا وجود داره... به حرفم اعتماد کن
دلتو سفت بچسب مثل وحید نشه
بذار خدا باشه و خدا و خدا...
نلغزی داداشی
نه نمیزارم رویای پاکم خراب شه اجی
سلام
خیلی قشنگ نوشتی.... در عین سادگی پر از حرف و درد...
ممنون..
هــــــــــــــــــــــــرکه با احساس باشد عاقبت خواهد شکست
این جــــــواب سادگیست !
اشکال نداره ..
بشکنی خیلی بهتره تا هم رنگ این جماعت شی
سلام من خودم شخصا با دوستی مخالف نیستم ولی متنفرم از دختر پسرایی که هر روز با یکی دیگه هستن برای همین هیچ وقت با کسی دوست نمیشم ونخواهم شد مجتبی عزیز راست میگه وقتی هم میخوای به یکی بگی راهت اشتباهه گ
وش نمیده چون این راهی که ادم باید خودش تجربه کنه و بفهمه اشتبای محضه ممنون از وب قشنگ من شما رو لینک کردم شما هم دوست داشتی منو لینک کن بازم بهم سر بزن
اره باهات موافقم..
سلام...


ای بابا ما یه عمر چشمامونو بستیم کج رفتیم یه عمر سوختیم و خیال کردیم ته گرمای عشقه...
حالا که به بقیه میگیم نرید این راهو ، انگار نمیشنون...
انگار نمیدونن دوستی با جنس مخالف مثل آتیشه...درسته هم گرما داره هم نور ولی نزدیکش بری میسوزی...
اتفاقا ماهه پیش به یکی از دوستام همین رو گفتم که پسر نکن این کار رو...ما کردیم عاقبت نداره...تهش پشیمونیه...
میدونی چی بهم گفت:برگشت و تو روی رفیق چندین و چندسالش نگاه کرد و گفت:تو به من حسودیت میشه که من با فلانی دوستم و تو نیستی...
دیوونه نمیدونست من قد موهای سرش دختر بازی کردم و آخرش هیچ...
فکر میکنه دیگه آخره عشق و عاشقیه اگه دست دختره رو بگیره ببره پارک و چهار تا دوستت دارم و بی تو میمیرم بذاره تنگش دیگه حله...نه...
این عشق نیست...
آتیشه...
با اینکه 17 ، 18 سالم بیشتر نیست ولی خوب میدونم ته هرکدوم از این بیراهه ها چیه...
کاش میتونستیم چیزی رو که میبینیم و دیگران نمیبینند رو بهشون نشون بدیم...ولی چشماشون رو این عشق دروغی بسته...
پر حرفی کردم ببخش...اومدم بگم کم پیدایی...نمیای یه سر هم به ما بزنی؟...منتظرتما...
سلام داداشم مجتبی خوبی ؟؟
منم انقدر گفتم کف کردم..
نمیدونم چرا هرچی که من تجربه کردم و تو هم تجربه کردی مثل همین دوستی که خیلی هم دوسش داشتی راستی سلللللللام میدونم جام خالی بود اساسی
الان دیگه یجوری شده که همه اینو تجربه کردن..
سلام
دوست عزیز ، در صورت تمایل و امکان سایت من را لینک کنید تا با کمک شما در موفقیت دوستانمان سهمی داشته باشیم .
ممنون از توجه شما .
www.motahari-ns.blogsky.com
باشه عزیزم
راستی علیک سلام